به گزارش پایگاه خبری مردمی ها،  مرکز مطالعات الجزیره در مطلبی به قلم فاطمة الصمادی نوشت: طبیعت اختلافات بین ایران و عربستان منحصر به یک زمینه یا موضوع نمی‌شود، بلکه این اختلافات رقابت منطقه‌ای و جایگاه و تاثیر آن‌ها در جهان اسلام و مسائل مربوط به انرژی و روابط خارجی هر یک را نیز دربر می‌گیرد. […]

به گزارش پایگاه خبری مردمی ها،  مرکز مطالعات الجزیره در مطلبی به قلم فاطمة الصمادی نوشت: طبیعت اختلافات بین ایران و عربستان منحصر به یک زمینه یا موضوع نمی‌شود، بلکه این اختلافات رقابت منطقه‌ای و جایگاه و تاثیر آن‌ها در جهان اسلام و مسائل مربوط به انرژی و روابط خارجی هر یک را نیز دربر می‌گیرد.

در ادامه این مطلب آمده است: در واقع قطع رابطه‌ای که پنج سال پیش بین این دو کشور اتفاق افتاد، نه یک مشکل گذرا، بلکه نشانه ای از بحران‌هایی پیچیده بود. اما آیا این به معنای از میان رفتن امکان برقراری دوباره روابط و صلح بین ایران و عربستان است؟

دو طرف با یکدیگر رقابت می‌کنند تا یک قدرت منطقه‌ای تاثیرگذارتر باشند و اختلافات ان‌ها بر سر پرونده‌های سوریه، یمن، فلسطین و رابطه با واشنگتن است. با این حال، تجربه دهه‌های گذشته نشان می‌دهد که رابطه بین این دو کشور ایستگاه‌هایی از همکاری استراتژیک را نیز به خود دیده است و از این رو، احتمال دارد نوعی نزدیکی بین ریاض و تهران ایجاد شود تا سطح درگیری‌ها کاهش یافته و گفتگو بر سر پرونده‌های مورد اختلاف شروع شود.

بغداد در ماه‌های گذشته میزبان چهار دوره مذاکره بین ایران و عربستان بود که در آن مسئولان امنیتی و سیاسی دو کشور با یکدیگر صحبت کردند و اظهارات بن سلمان در اوریل ۲۰۲۱ نشان دهنده تحول واضحی در مواضع سابق وی نسبت به ایران بود، چرا که وی تصریح کرد عربستان مایل است رابطه خوبی با همسایه ایرانی خود داشته باشد. همانطور که وزیر خارجه ایران نیز گفتگو‌ها بین ایران و عربستان را سازنده توصیف کرده است.

واقعیت و خیال

صحبت‌ها در مورد دست یابی به توافق‌های مشخصی بین ایران و عربستان، باب تحلیل‌ها در مورد گشایش بزرگ در روابط را باز کرده است، تحلیل‌هایی که متکی بر اظهارات رد و بدل شده بین مسئولان دو کشور است. در این میان، تحلیل‌های عربی مستند به دستاورد‌هایی از این جمله است: توقف حمایت سعودی از معارضان ایرانی و سرمایه گذاری سعودی در سوریه و عراق، ایجاد سریع مسیر بین المللی بین مشهد، کربلا و مکه.

اما این موارد تحلیلگر ایرانی، صابر گلعنبری را بر آن داشت تا اینگونه تحلیل‌ها را متکی بر اظهارات نادرستی بداند و این دلایل را برای ادعای خود ذکر کند:

اول: دور چهارم گفتگوها، بین شمخانی و جبیر نبود، بلکه این دور بین دو هیئت ایرانی متشکل از نمایندگانی از سوی علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران و خالد حمیدان، رئیس دستگاه اطلاعات عربستان انجام شد.

دوم: تا کنون هیچ هیئت سعودی به ایران نرفته و تنها در این باره صحبت‌هایی صورت گرفته است.

سوم: دو طرف در مورد نیاز به بازگشایی سفارت خانه‌های خود توافق کرده اند، اما زمان دقیق این رویداد مشخص نشده است.

چهارم: الکاظمی پیشنهاد ایجاد مسیر مشهد-مکه را داد، اما این مساله از مرحله پیشنهاد فراتر نرفت.

پنجم: دو طرف در دوره چهارم مذاکرات، نگرانی‌هایی را در مورد مسائل مختلف بیان کردند، اما این گفتگو‌ها تا کنون وارد بسیاری از این مسائل نشده است.

ششم: تا به حال گفتگو‌ها منجر به نتایج مهمی در حل اختلافات نشده، اما فضای مذاکرات مثبت است و تنها مساله مهم، توافق بر سر شروع دوباره روابط و ضرورت توقف حملات رسانه‌ای دو طرفه است. اما آنچه در مورد توقف حمایت از معارضان ایرانی و سرمایه گذاری عربستان در سوریه و عراق گفته شده، تنها تأویل‌هایی بدون مستند است.

بحران یمن

از اولین دور‌های برگزاری مذاکرات، عربستان خواسته اصلی خود را کمک به حل بحران یمن اعلام کرد و ایران به خوبی متوجه نیاز عربستان به این راه حل است، از این رو، سعی می‌کند برای هم پیمان یمنی خود، یعنی حوثی ها، دستاورد‌های سیاسی داشته باشد. ایران می‌خواهد گفتگوی مستقیمی بین سعودی‌ها و حوثی‌ها انجام شود تا انصارالله در اینده یمن نقش مهمی ایفا کند. بنابراین، ایران راه حل سیاسی در یمن را مشروط به نشستن حوثی‌ها سر میز مذاکره می‌داند.

همچنان استراتژی ایران در قبال یمن متکی بر دو قسم است:

۱-ارائه خود بعنوان دولتی قادر به ایفای نقش سازنده و موثر در یافتن راه حل سیاسی در یمن.

۲-حمایت از هم پیمانان خود و تلاش برای دور نشدن آن‌ها از صحنه سیاسی.

مورد اول می‌تواند قدرت ایران و جایگاه آن در صحنه منطقه‌ای را از نظر سیاسی تقویت کند.

اگر تحقق مورد اول در دسترس نباشد، حفظ مورد دوم می‌تواند به ایران کارت هایی برای برتری در میدان منطقه‌ای در مقابله با رقبا و بویژه عربستان سعودی بدهد. همین مساله است که شکل راه حل سیاسی پیشنهادی ایران را تفسیر می‌کند. تقویت قدرت حوثی‌ها و ورود آن‌ها به ساختار قدرت، به شکل مشخصی با منافع منطقه‌ای ایران هماهنگ است و استفاده از این پیشروی می‌تواند جایگاه ایران در غرب آسیا و شمال افریقا را مستحکم کند.

بارزترین مشخصه این مذاکرات آن است که در چارچوب پیشنهادی تهران انجام می‌شود و مفهوم مذاکره برای ایران، با این مفهوم برای غرب و برخی دولت‌های منطقه از جمله عربستان متفاوت است، چرا که ممکن است هدف این دولت‌ها از مذاکره، گفتگو در مورد بازگرداندن امنیت و صلح در سوریه، عراق و یمن باشد که به عقیده آنها، تحقق این امر مستلزم دور کردن ایران از این کشورهاست. به همین دلیل، ایران بار‌ها پیام‌هایی ارسال کرد مبنی بر اینکه وارد گفتگو می‌شود، اما اول باید معنای مذاکره و حدود آن مشخص شود.

با وجود تحریم‌ها و فشاری که بر ایران وارد می‌کند، به نظر می‌رسد در این مذاکرات، ایران از طرف سعودی آسوده خاطرتر است. با این حال، ایران در دوره ریاست جمهوری رئیسی نیاز دارد که حسن نیت و جدیت خود در طرح «اولویت همسایگان» را ثابت کند.

صِرف انجام گفتگو منجر به چشم پوشی ایران از نفوذ منطقه‌ای اش نمی‌شود، بلکه در ادامه این کشور تلاش می‌کند از گفتگو‌ها برای افزایش مزایای هم پیمانان خود هم استفاده کند و چه بسا قبول نظام سوریه و از سرگیری روابط دولت‌های عربی با آن، از جمله این مزایا برای سوریه باشد.

خروج تدریجی آمریکا از منطقه، موجب آشفتگی هم پیمانان آن شده که در طول چند دهه امنیت خود را به رابطه با ایالات متحده گره زده بودند. همین مساله امروز هم پیمانان آمریکا را بر آن داشته تا مجبور به بازنگری در روابط منطقه‌ای خود شوند. با این حال، چه بازگشت به مذاکرات هسته‌ای صورت گیرد و توافق هسته‌ای احیا شود و چه نشود، بحران روابط ایران و آمریکا همچنان بر طبیعت روابط ایران و عربستان تاثیر می‌گذارد.

بهبود روابط ایران و عربستان، برای جلوگیری از حضور روز افزون اسرائیل در منطقه خلیج فارس ضروری است، حضوری که ایران ان را تهدید مستقیمی برای امنیت ملی خود می‌داند. همانطور که بازگشت روابط ایران و عربستان می‌تواند فرصت‌های اقتصادی را برای هر دو کشور افزایش دهد. با همه این احوال، بازگشت روابط دیپلماتیک بین ایران و عربستان، به معنای حل تمام اختلافات میان این دو کشور نیست و در نهایت از یک «صلح سرد» فراتر نخواهد رفت.

  • منبع خبر : تیترنیوز