حسین شریعتمداری نوشت: به دنبال ماجرای پلشت جمعه شب در اتاق بیضی کاخ سفید، انتظار آن بود که مدعیان اصلاحات به خاطر اصراری که بر مذاکره با آمریکا داشتند، از خجالت آب شوند و عرق شرم بر پیشانیشان بنشیند! ولی واکنش برخی از آنها حکایت دیگری داشته و دارد! آنها به جای شرمندگی کوشیده‌اند تا کماکان از مذاکره با آمریکا دفاع کنند!

به گزارش پایگاه خبری مردمی ها،  حسین شریعتمداری نوشت: به دنبال ماجرای پلشت جمعه شب در اتاق بیضی کاخ سفید، انتظار آن بود که مدعیان اصلاحات به خاطر اصراری که بر مذاکره با آمریکا داشتند، از خجالت آب شوند و عرق شرم بر پیشانیشان بنشیند! ولی واکنش برخی از آنها حکایت دیگری داشته و دارد! آنها به جای شرمندگی کوشیده‌اند تا کماکان از مذاکره با آمریکا دفاع کنند! به عنوان نمونه ادعا می‌کنند «مشاجره زلنسکی و ترامپ نشان داد که تا کارتی برای ارائه در اختیار داریم باید مذاکره کرد! …»

حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان در یادداشتی با عنوان «چه کسانی پُفک نمی‌خورند؟!» نوشت:

۱- آموزگار برای سلامت دانش‌آموزانش نگران بود. بچه‌ها به خوردن «پُفک» عادت کرده بودند. انگار غیر از پفک هیچ خوراکی دیگری وجود نداشت! هشدار‌های پی‌در‌پی آموزگار، درباره زیانبار بودن آن نیز به خرج بچه‌ها نمی‌رفت. یکی از روزها، ناگهان فکری به ذهن آموزگار مهربان رسید. فکر بِکری بود! خود را ملامت کرد که چرا زودتر به این فکر نیفتاده بود!… تصمیم گرفته بود به جای حرف زدن و نصیحت‌کردن، دست به یک آزمایش عملی بزند. صبح فردا چند بسته پفک خرید. به دانش‌آموزان گفت امروز برای گردش علمی به یکی از روستا‌ها می‌رویم. به روستا که رسیدند، از دانش‌آموزان خواست که دور او حلقه بزنند. بسته‌های پفک را باز کرد و پفک‌ها را درون یک سینی ریخت و درحالی که دانش‌آ‌موزان با تعجب به صحنه می‌نگریستند، سینی پفک‌ها را جلوی الاغی که کنار مزرعه ایستاده بود گذاشت. حیوان نگاهی به سینی انداخت، سرش را پایین آورد، پفک‌ها را بو کرد و بی‌آن‌که به آن لب بزند سرش را به نشانه آن‌که قابل خوردن نیست، بالا کشید. آموزگار با خوشحالی رو به دانش‌آموزان کرد و پرسید؛ خُب بچه‌های عزیز! از این آزمایش علمی چه نتیجه‌ای می‌گیریم؟ بچه‌ها به یکدیگر نگاه کردند و یکی از آنها گفت: خانم اجازه؟… نتیجه می‌گیریم که هرکه پفک نخورد، خر است؟!.. خانم معلم انگشت حیرت به دندان گزید و‌… الاغ از خجالت سرش را پایین انداخت!

۲- صد‌ها شاهد، نمونه، سند، تجربه و ارزیابی‌های علمی و عملی به وضوح حکایت از آن دارند که مذاکره با آمریکا، اسم رمز و ترجمان پنهان تسلیم در مقابل باج‌خواهی زورگویی‌های آمریکاست و در یک کلام که جان کلام نیز هست، مذاکره با آمریکا، تن دادن به نوکری و بردگی شیطان بزرگ است. این نکته بدیهی‌تر از آن است که کمترین تردیدی در آن راه داشته باشد. چه کسی می‌تواند انکار کند که آمریکا به هیچ‌یک -تاکید می‌شود به هیچ‌یک- از تعهدات خود پایبند نبوده است؟! و هیچ فرصتی را برای مقابله با ایران اسلامی از دست نداده است؟! … با این وجود، مدت‌هاست برخی از مدعیان اصلاحات و طیفی از غربگراها، در حرکتی که با توجه به روشن بودن ابعاد خیانت‌آمیز ماجرا، مشکوک به نظر می‌رسد، ترجیع‌بند مذاکره با آمریکا را بر زبان و قلم دارند! و در مقابل این پرسش که دست‌کم، فقط به یکی از نقاط مثبت مذاکره اشاره کنید؟ سکوت پیشه کرده‌اند!

۴- به دنبال ماجرای پلشت جمعه شب در اتاق بیضی کاخ سفید، انتظار آن بود که مدعیان اصلاحات به خاطر اصراری که بر مذاکره با آمریکا داشتند، از خجالت آب شوند و عرق شرم بر پیشانیشان بنشیند! ولی واکنش برخی از آنها حکایت دیگری داشته و دارد! آنها به جای شرمندگی کوشیده‌اند تا کماکان از مذاکره با آمریکا دفاع کنند! به عنوان نمونه ادعا می‌کنند «مشاجره زلنسکی و ترامپ نشان داد که تا کارتی برای ارائه در اختیار داریم باید مذاکره کرد! …» و یا، «چه اشکالی دارد که مثل زلنسکی به مذاکره تن بدهیم و خواسته خود را مطرح کنیم!» و موارد دیگری که در گزارش کیهان امروز آمده است.

۵- و بالاخره این قصه سر دراز دارد و تاکنون بار‌ها به گونه‌ای مستند به آن پرداخته و نشان داده‌ایم که با وجود صد‌ها سند و تجربه موجود، مذاکره با آمریکا یا حماقت است و یا خیانت! و از حماقت باید به عنوان خوشبینانه‌ترین علت یاد کرد.