با انفجار پیجرها و ترور رهبران ارشد حزب‌الله، اصلی‌ترین و قوی‌ترین بازوی ایران در منطقه در ضعیف‌ترین حالت خود طی چند دهه اخیر قرار گرفته است. با این حال، اسرائیل جنوب لبنان را کماکان زیر شدیدترین حملات گرفته است.

به گزارش پایگاه خبری مردمی ها، نجیب میقاتی، نخست وزیر لبنان دیروز اعلام کرد که دولتش آماده اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل است. بر اساس این قطعنامه که ۱۱ اوت ۲۰۰۶ صادر شده، حزب‌الله باید به ساحل شمالی رودخانه لیتانی عقب‌نشینی کند و ارتش لبنان به جای آن مستقر شود. در پی آن اسرائیل موظف می‌شود نیروهای خود را از مناطق جنوبی لبنان خارج کند.

این اعلام آمادگی نجیب میقاتی، دست کم برای این مقطع به معنای آن است که حزب‌الله توان دفاعی خود را در جنوب لبنان از دست داده است. اسرائیل اما نه تنها به نظر نمی‌رسد که قصد پایان جنگ را داشته باشد، بلکه پیشروی‌های پی در پی آن برای شکستن خطوط قرمز، یکی پس از دیگری، بیم کشیده شدن پای ایران به جنگ را تقویت کرده است.

گرچه برخی با نگاه به ملاحظات اسرائیل و آمریکا برای جنگ با ایران، احتمال وقوع آن را فعلا پررنگ نمی‌بینند اما در عین حال این نگرانی نیز وجود دارد که اسرائیل یک غافلگیری از جنس انفجار پیجرها برای ایران نیز ترتیب دهد و اینگونه استارت جنگ با ایران را بزند. حمله به سایت‌های هسته‌ای ایران نیز گرچه با اما و اگرهایی رو به روست، یکی دیگر از احتمالات است.

تهران در این شرایط می‌کوشد که مسلمانان منطقه را علیه اسرائیل متحد کند؛ تلاشی که منحصر به اکنون نیست. از ۷ اکتبر ایران مستمر کوشیده این اتحاد را ایجاد کند. واکنش اعراب به حمله اسرائیل به جنوب لبنان و ترور رهبران ارشد حزب‌الله اما ناامیدکننده بود

در این وضعیت، برخی در ایران بر طبل جنگ می‌کوبند و اصرار دارند که ایران باید با حمله مستقیم به اسرائیل از انفعال خارج شود. این در حالی است که حزب‌الله به عنوان قوی‌ترین و اصلی‌ترین بازوی مقاومت و مهمترین متحد ایران در این جبهه به شدت تضعیف شده و توان نظامی، عملیاتی و اطلاعاتی خود را تا حد قابل توجهی از دست داده و ایضا حماس نیز از ۷ اکتبر به این سو تحلیل رفته است.

چرا    اعراب سکوت کردند؟

در جریان حمله اسرائیل به غزه، حکام عرب دست کم در ظاهر واکنش تندتری را نشان دادند. انفجار پیجرها، حمله به لبنان و ترور حسن نصرالله و شماری دیگر از مقامات حزب‌الله اما عملا با سکوت و انفعال اعراب مواجه شد.

بخشی از این سکوت و انفعال به نگاه خصومت‌آمیز اعراب به حزب‌الله بازمی‌گردد. گروهی از وقایع‌نگاران جنگ شش روزه اسرائیل و مصر با استناد به اسناد خیانت اعراب به مصر، اشاره می‌کنند که به دلیل مناقشه بر سر رهبری جهان عرب، حاکمان عرب با آن خیانت، زمینه‌های پیروزی اسرائیل را فراهم کردند تا مبادا مصر پرچمدار آزادی قدس و به دنبال آن رهبر جهان عرب شود.

امین حطیط، تحلیلگر و استراتژیست لبنانی در مصاحبه‌ای در این باره گفته است: «خیانت رژیم‌های عرب در عنصر غافلگیری جای می‌گیرد، اطلاعاتی که آنها ارائه می‌کردند به اسرائیل در مانورهای سیاسی و میدانی و نظامی خود کمک شایانی کرد به گونه‌ای که ارتش‌های عربی را غافلگیر کرد.»

سکوت و انفعال اعراب در مقابل حملات اسرائیل به حزب‌الله و ترور حسن نصرالله، در صورت وقوع جنگ احتمالی میان ایران و این رژیم هم تکرار خواهد شد و اعراب منطقه در صورت بروز چنین جنگی، در بهترین حالت، صرفا تماشاچیانی خواهند بود که در دل از افتادن آتش جنگ به دامان ایران، مسرورند!

بدین ترتیب نتیجه جنگ شش روزه، یک پیروزی قاطع برای اسرائیل و تصرف بخشی از خاک چند کشور عربی بود.

چند دهه بعد، در جنگ ۳۳ روزه اما اسرائیل در برابر یک گروه کوچک مقاومت در لبنان، نتوانست آن پیروزی را تکرار کند و این نقطه آغازی بود برای تبدیل حسن نصرالله به یکی از رهبران محبوب سیاسی در جهان عرب و البته مغضوب حکام عرب.

برای حاکمان عرب، حزب‌الله هیچگاه خوشایند نبوده است؛ به ویژه که نقش ایران در شکل‌گیری و سازمان‌دهی آن پررنگ بود. مدت‌ها داشتن تصویر حسن نصر‌الله در برخی کشورهای عربی جرم بود. سال ۲۰۱۰، خبر بازداشت یک جوان شیعه به دلیل نصب عکس سیدحسن نصرالله در دفتر محل کارش در عربستان، بازتاب بسیاری پیدا کرد.

سال گذشته امیر موسوی، دیپلمات سابق ایرانی در مصاحبه‌ای به این موضوع اشاره کرد که اعراب حاشیه خلیج فارس در کانال‌های خبری‌شان، به شهدای فلسطین لفظ شهید می‌دهند؛ اما به شهدای حزب‌الله که دقیقاً برای دفاع از فلسطین و مقاومت شهید شده‌اند، لفظ کشته می‌دهند. او همچنین به حضور مفتی امارات در اسرائیل و فاتحه‌خوانی برای سربازان اسرائیلی و به کار بردن لقب شهید برای آنها اشاره کرد.

در پی همین موضع نسبت به حزب‌الله، اتحادیه عرب، سال ۲۰۱۶، حزب‌الله را به اتهام دامن‌زدن به افراط‌گرایی، فرقه‌گرایی و مداخله در امور کشور‌ها و حمایت از تروریسم در فهرست تروریستی خود قرار داد.

با این پیشینه، تحلیلگران تاکید می‌کنند که اعراب خلیج فارس علی‌رغم ژست ضدجنگی که به خود می‌گیرند، در پشت پرده از حذف حزب‌الله به دست اسرائیل خرسند هستند.

 رفتار اعراب در برابر وقوع جنگ احتمالی ایران و اسرائیل

سکوت اعراب نسبت به حملات شدید اسرائیل به لبنان و حزب‌الله در حالی است که اتحادیه عرب سه ماه پیش اعلام کرد که دیگر حزب‌الله را یک گروه تروریستی نمی‌داند. اواسط تیرماه سال جاری، حسام زکی، دبیرکل اتحادیه عرب گفت: «اعضای این اتحادیه نگرانی‌هایی نسبت به حزب‌الله دارند؛ اما تصمیم گرفته‌اند که برای رسیدگی به این نگرانی‌ها رویکرد متفاوتی در پیش بگیرند. در گذشته، رویکردشان رویارویی و منزوی‌کردن ایران بود. امروز، آن‌ها گفتگو با تهران و شاید نوعی تعامل با آن را انتخاب می‌کنند.»

تحلیلگران نیز تاکید کردند که تصمیم اتحادیه عرب برای خارج کردن حزب‌الله از لیست تروریستی، پس از بهبود روابط بین کشورهای عربی خلیج فارس ایران صورت می‌گیرد و ارتباط مستقیم با آن دارد.

واکنش سرد اعراب به آنچه در این مدت کوتاه بر سر حزب‌الله آمد اما حاکی از این است که رویکرد آنها نسبت به حزب‌الله تغییری نداشته است. حسام زکی در توضیح دلایل تصمیم اتحادیه عرب برای خروج حزب‌الله از لیست تروریستی توضیح داده بود که «حزب‌الله حملات خود به اسرائیل را در حمایت از فلسطینیان غزه اعلام کرده است، اما طبقه‌بندی حزب‌الله به عنوان گروه تروریستی، باعث می‌شد که رهبران عرب که از نظر مردمشان به اندازه کافی از فلسطینیان در این جنگ حمایت نمی‌کنند، با مشکل مواجه شوند.»

به عبارتی بیش از همه به نظر می‌رسد که تغییر موضع کشورهای عرب نسبت به حزب‌الله صرفا برای پاسخگویی به افکار عمومی اعراب در خصوص اسرائیل بوده است و نمی‌توان امیدوار بود که کشورهای حاشیه خلیج فارس و در رأس آنها عربستان سیاست خود نسبت به مسئله فلسطین و اسرائیل را تغییر داده باشند.

احمد زیدآبادی، فعال سیاسی در واکنش به همین انفعال اعراب نسبت به جنایات اخیر در لبنان نوشت: «این سکوت بی‌دلیل نیست! ظاهر اوضاع نشان از طغیان و گردنکشی نتانیاهو در حمله‌اش به لبنان دارد، اما نوعی هماهنگی و چه بسا توافق بین او و شمار بسیاری از کشورها در این زمینه احساس می‌شود.»

او معتقد است: «در واقع کشورهای بسیاری، به خصوص در خاورمیانه از حذف حزب‌الله از معادلات داخلی لبنان و منطقه سود می‌برند .سکوت محض در پایتخت‌های جهان در برابر حملات همه‌جانبه ارتش اسرائیل به مناطق مختلف لبنان و ضاحیه بیروت و مقر اصلی فرماندهی حزب‌الله به اندازه کافی گویاست.»

این سکوت محض از آن جهت برای ایران مهم و قابل اعتناست که حزب‌الله از دید ناظران منطقه‌ای، امتداد ایران و سیاست‌های جمهوری اسلامی بود. با این وصف این سکوت در صورت وقوع جنگ احتمالی میان ایران و اسرائیل هم تکرار خواهد شد و اعراب منطقه در صورت بروز چنین جنگی، در بهترین حالت، صرفا تماشاچیانی خواهند بود که در دل از افتادن آتش جنگ به دامان ایران، مسرورند!