انتخاب یعنی آزادی گزینش و الزام و دیباچه این آزادی همانا آگاهی است بر منتخبان و وکلایی که قرار است ستارگان آسمان صندوق‌های آرا باشند. جامعه تغییر کرده است و نمی‌شود لامپ سوخته را در روز روشن به جای آفتاب تابان و ستاره رخشان به مردم فروخت.

به گزارش پایگاه خبری مردمی ها، روزنامه اطلاعات نوشت: انتخاباتی در راه است و جمهور مردم باید برای تعیین سرنوشت آماده شوند. از این گزاره چه می‌توان دریافت؟ آیا همچنان که آقای باهنر رجل سیاسی قدیمی اصولگرا باور دارد، می‌توان الزامی حکومتی را بدرقه خانه مردم و رقبای سیاسی کرد و رسانه‌های رسمی به حکم سوابق و منزلتی که گوینده دارد یا برای خود می‌انگارد، به جامعه بقبولانند که فوج فوج به صندوق‌ها و مراکز اخذ آرای انتخاباتی رو کنید و از خواست‌های ما استقبال کنید؟

سخنانی از جنس آنچه در ابتدا گفته شدبیانگر یک نوع نگرش ضد جمهور یا ضد جمهوریت نیست، زیرا اگر می‌بود چنین تلاش و شدت تقاضایی در دعوت به انتخابات و نیاز به حضور مقبول حداقل مردم نمی‌بود. این مساله اتفاقا بیانگر گفتمان و نگرشی فراجمهوری ـ ولاجرم فراجمهور ـ است؛ ازآن رو که کسانی نه در تقابل که بی نیاز از مردم و جامعه و آرای عمومی می‌بینند. لاجرم برعکس، جامعه و مردم و افکار عمومی را مقهور منویات و عقاید و سلایق خود می‌انگارند و از به زبان آوردن آن در رسانه‌های عمومی هم هیچ پروایی ندارند.

در روز‌های اخیر اتفاقا رسانه‌ها و شخصیت‌های اصولگرا صدای انتقادشان بلند شده است. آیا آن‌ها به بنیاد‌ها و برنامه‌ها و اساس تفکر حاکم بر مدیریت سیما و صدای دولتی اعتراض و انتقاد دارند یا در آستانه انتخابات، نمایش تحول را دنبال می‌کنند؟ در هر دو صورت، محتوای برنامه‌هایی که از آنتن این سازمان عظیم دولتی بر امواج بی پایان حکومت می‌کند، قابل نقد است و باور کنید اگر صدای منتقدانی به جز دوستان و همفکران اصولگرایان هم شنیده شود، به نفع همه خواهد بود.

جامعه همچنان که حسب دستور به صندوق‌های رای هجوم نمی‌آورد، به فرموده هم پای گیرنده‌های خاص نمی‌نشیند و با وجود صد‌ها و هزار‌ها شبکه و گزینه‌های دیگر؛ برای خودش، هم شأن انتخاب و هم حق انتخاب قایل است.

برای کشاندن اکثریت و جمهور به پای صندوق رای، باید افکار عمومی قانع و با برهان و خطابه آماده شوند. یعنی تحریک افکار عمومی و تشجیع عموم به انتخابات نیازمند رقابتی دشوار است که صدای تکثر و تفاوت و نقد و برنامه‌های تازه هم در میان آن باشد. خواص با دلایل و عامه با خطابه و جدل به این مسیر پای می‌گذارند والا هرکه همچون جناب باهنر به گونه دیگری بیندیشد، کمتر از چند ماه دیگر نتایج چنان قول و عقیدت را خواهد دید. به سلب و ایجاب نمی‌توان انتخابات را دستوری کرد.

انتخاب یعنی آزادی گزینش و الزام و دیباچه این آزادی همانا آگاهی است بر منتخبان و وکلایی که قرار است ستارگان آسمان صندوق‌های آرا باشند. جامعه تغییر کرده است و نمی‌شود لامپ سوخته را در روز روشن به جای آفتاب تابان و ستاره رخشان به مردم فروخت.