هرچند که امروز نیز با موضع گیری های چین و روسیه در رابطه با جزایر سه گانه به نظر می رسد که کاملا تنها هستیم و شاید در ماه های آینده نیز بار دیگر از پشت خنجر بخوریم. خنجر خوردنی که ریشه در عدم توازن سیاست خارجی جمهوری اسلامی دارد.

به گزارش پایگاه خبری مردمی ها،  هنوز چند ساعتی از حمایت بزدلانه روسیه از بیانیه شورای همکاری خلیج فارس در خصوص جزایر سه گانه نمی گذشت که صفحه رسمی وزارت خارجه روسیه در یکی از پیام های خود ضربه دوم را وارد و از نام جعلی خلیج عربی استفاده کرد.

اقدامی که نشان داد حمایت آن ها از ادعای امارات در خصوص جزایر سه گانه کاملا عمدی بوده و آن ها به دنبال ضربه زدن به ایران هستند. ضرباتی که در قرن های گذشته چندین بار بر پیکره ایران وارد و در روزهای گذشته نیز دو مرتبه دیگر تکرار شد.

فارغ از این که ایران پیش از تاسیس کشور امارات متحده عربی و در زمان پهلوی دوم تسلط خود بر این جزایر را تثبیت کرده و امارات عملا نمی تواند در مجامع بین المللی اقدامی علیه ایران انجام دهد اما این موضع گیری های روسیه نشان داد که تا چه میزان این دولت که از حمایت ضمنی جمهوری اسلامی در نبرد اوکراین برخوردار بود، غیرقابل اعتماد است و حتی نمی توان به حرف های صادقانه آن ها نیز اعتماد کرد.

باید توجه داشت که تاریخ تکرار نمی شود بلکه این اشتباهات ماست که تکرار می شود. همانطور که در زمان فتحعلیشاه ایران دچار اشتباه شد و پیمان فینکنشتاین را با فرانسه به اشتباه به امضا رساند. دقیقا پس از امضای این پیمان ایران متحمل هزینه های هنگفت شد و قسمت های زیادی از خاک خود را از دست داد. امروز نیز این اشتباه در حال تکرار شدن است و ایران در حال نزدیکی بیش از حد به روسیه است در حالی که خبرهای پشت پرده حاکی از این است که احتمالا در میان مدت روسیه بار دیگر تنش زدایی با غرب را در دستور کار خود قرار خواهد داد و ایران باز هم تنها می ماند.

هرچند که امروز نیز با موضع گیری های چین و روسیه در رابطه با جزایر سه گانه به نظر می رسد که کاملا تنها هستیم و شاید در ماه های آینده نیز بار دیگر از پشت خنجر بخوریم. خنجر خوردنی که ریشه در عدم توازن سیاست خارجی جمهوری اسلامی دارد.

باید توجه داشت که اگر روسیه قبل از آغاز جنگ اوکراین چنین موضعی در قبال جزایر سه‌گانه خلیج فارس اتخاذ می‌کرد، موضعش نهایتا با اعتراض وزارت خارجه ایران مواجه می‌شد. اما الان نه فقط موضعی علیه ایران، بلکه موضعی خلاف انتظار اتخاذ کرده است.

چنین موضعی را چند ماه قبل، دولت چین هم اتخاذ کرد و به نظر می‌رسد چین و روسیه به هیچ وجه نمی‌خواهند رضایت جمهوری اسلامی ایران را به بهای از دست دادن رضایت کشورهای عربی منطقه خلیج فارس به دست آورند.

روسیه که این روزها مدام از اصطلاح خنجر زدن از پشت استفاده می‌کند، خودش هم در میانه جنگ اوکراین، با موضعی که علیه تمامیت ارضی ایران گرفت، نشان داد در خنجر زدن از پشت تبحر دارد!

در یکی دو هفته اخیر ابتدا پوتین شورش گروه واگنر را خنجری از پشت نامید و سپس یکی از مقامات سیاست خارجی روسیه، موافقت ترکیه با بازگشت پنج فرمانده گردان آزوف به اوکراین را با چنان تعبیری توصیف کرد.

در واقع روس‌ها در بحبوحه جنگ اوکراین انتظار نداشتند گروه واگنر و همین طور ترکیه اردوغان که سیاست متوازنی را در قبال آمریکا و روسیه دنبال می‌کرد، مواضعی اتخاذ کنند که آشکارا به زیان روسیه در جنگ باشد.

بنابراین پوتین دچار این احساس شده‌ که پریگوژین و اردوغان از پشت به او خنجر زده‌اند؛ چرا که ظاهرا خیال کرملین از بابت موضع‌گیری گروه واگنر و کشور ترکیه در قبال جنگ اوکراین راحت بود. گروه واگنر مزدور کرملین بود، ترکیه هم نشان داده بود می‌خواهد در میانه واشنگتن و مسکو، وسط‌ بازی کند.

اما پریگوژین با شورش و حرکت به سمت مسکو، اقتدار پوتین را مخدوش کرد، اردوغان هم ابتدا فرماندهان گردان آزوف را به اوکراین بازگرداند و سپس موافقتش با پیوستن سوئد به ناتو اعلام کرد.

اگرچه مقامات سیاسی جمهوری اسلامی ادعای حمایت نظامی ایران از روسیه در جنگ اوکراین را رد کرده‌اند اما حمایت لفظی جمهوری اسلامی از روسیه در این جنگ، قابل انکار نیست.

اینکه روسیه به اوکراین حمله کند و وزارت خارجه ایران بگوید مقصر آغاز این جنگ، آمریکا و ناتو هستند، هر طور حساب کنیم، موضعی علیه تهاجم روسیه به اوکراین محسوب نمی ‌شود.

شهرهای اوکراین را نیروی هوایی روسیه دارد نابود می‌کند و مردم بی گناه اوکراین را به قتل می رساند اما برخی در داخل کشور، درباره توسعه ناتو به سمت روسیه اظهار نگرانی کرده ‌اند نه بابت کشته شدن مردم اوکراین و تخریب شهرهای این کشور در اثر بمباران و موشک‌ باران نیروی هوایی روسیه.

اینکه اوکراین عضو ناتو شود، مشکل روسیه است نه مشکل ایران؛ زیرا ما همین الآن هم ناتو را بیخ گوش خودمان داریم. ترکیه عضو ناتو و همسایه ما است. اوکراین که کلی از ما فاصله دارد.

اساسا باید پرسید روسیه در تاریخ خودش چه زمانی تمامیت ارضی ایران را به رسمیت شناخته است؟ زمان فتحعلی شاه قاجار و تحمیل معاهدات گلستان و ترکمنچای به دولت ایران؟ یا زمانی که ارتش سرخ استالین پس از اتمام جنگ جهانی دوم حاضر به خروج از تبریز نبود و با حمایت از گروهی تجزیه‌طلب، در پی الحاق آذربایجان ایران به آذربایجان شوروی بود؟ یا زمانی که با رفتارهایی شیطان صفتانه و امضای قرارداد آخال، ترکمنستان را از ایران جدا کرد و فاصله ای عمیق میان ایران و ملت های فراس زبانآسیای میانه ایجاد کرد.

در واقع روسیه با امضای بیانیه شورای همکاری خلیج فارس، نشان داد همان طور که برای تمامیت ارضی اوکراین احترام قائل نبوده و دقیقا به همین دلیل در پی الحاق مناطق شرقی اوکراین به خاک خودش است، برای تمامیت ارضی ایران هم احترامی قائل نیست؛ ولو که فعلا انگیزه ‌ای برای کاستن از تمامیت ارضی ایران نداشته باشد.

این امر یادآور صحبت های دکتر حسن بهشتی پور، استاد روابط بین الملل در نخستین روزهای تجاوز نظامی روسیه به اوکراین بود که در رسانه ملی و در تحلیل این حمله نظامی گفته بود که باید این حمله از سوی ایران محکوم شود زیرا ممکن است در آینده چنین بلایی بر سر خودمان بیاید.

صحبت هایی که در کم تر از دو سال تعبیر شد و دقیقا همین دولت متجاوز روسیه، علیه تمامیت ارضی ایران و منافعملی ایران موضع گیری کرد.

در این راستا نباید تعجب کرد که اگر در آینده متوجه شویم که روسیه در پشت پرده، ضربه های دیگری به ایران وارد کرده و ما از ان ها بی خبر بوده ایم.

ضربه هایی که حتی ممکن است جنبه های نظامی و امنیتی نیز پیدا کرده باشند.

 

منبع:آرمان امروز