محسن هاشمی‌رفسنجانی نوشت: در نگاه آیت‌الله هاشمی و همفکران ایشان، بزرگ‌ترین نیاز جامعه رفاه مردم بود و از این‌رو مهم‌ترین آرمان و هدف را ایجاد رفاه برای جامعه اسلامی و مردم ایران می‌دانستند.

به گزارش پایگاه خبری مردمی ها،  محسن هاشمی‌رفسنجانی رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در یادداشتی در روزنامه سازندگی نوشت: در رسانه‌های رسمی ما، واژه دشمن، کلمه پرتکراری است و همراه با تئوری توطئه به ترجیع‌بند مواضع و سخنان مسئولان مختلف کشور در قوای سه‌گانه تبدیل شده است. اینکه بزرگ‌ترین دشمن جامعه ایران، استکبار جهانی و دشمنان خارجی است، اینکه اکثر قدرت‌های بین‌المللی جمع شده‌اند تا ما به اهداف خود نرسیم، اینکه باید به دنبال نفوذی‌هایی باشیم که ظاهر و سخنان غیرانقلابی دارند.اما آیا واقعاً این‌گونه است؟ نمی‌خواهم برای پاسخ به این سوال، با استناد به نظرسنجی، موجب دردسر و محکومیت دیگری برای مطبوعات بشوم بلکه در آستانه هفتمین سالگرد رحلت آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، قصد دارم براساس اندیشه و رویکرد فکری ایشان بزرگ‌ترین دشمن ایران را شناسایی کنیم.

هاشمی‌رفسنجانی در سال ۱۳۴۵ پس از آزادی از زندان و شکنجه‌ها و با فروکش کردن فضای مبارزه پس از تبعید امام به عراق در کناره مبارزه پنهانی با رژیم به فعالیت فرهنگی پرداختند که در این دوره یکی از مهم‌ترین اقدامات ایشان تاسیس بنیاد فرهنگی رفاه و مدرسه دخترانه رفاه با همکاری همفکرانی چون شهید باهنر، شهید رجایی و با کمک مالی مرحوم اخوان فرشچی بود. انتخاب نام «رفاه» برای مدرسه اسلامی در دوره‌ای که شاهد اوج گرفتن تفکرات چپ و سوسیالیسم اسلامی در جامعه بودیم که در سخنان مرحوم شریعتی و مواضع روشنفکران ما بروز پررنگی داشت شاید از یک مبارز انقلابی نظیر هاشمی و همفکران ایشان در تاسیس مدرسه رفاه ازجمله شهیدان باهنر و بهشتی و رجایی بعید به نظر می‌رسد. اما در نگاه آیت‌الله هاشمی و همفکران ایشان، بزرگ‌ترین نیاز جامعه رفاه مردم بود و از این‌رو مهم‌ترین آرمان و هدف را ایجاد رفاه برای جامعه اسلامی و مردم ایران می‌دانستند.

با پیروزی انقلاب اسلامی، هاشمی‌رفسنجانی در هر مسئولیتی که قرار می‌گرفت، مهم‌ترین هدف خود را تحقق این آرمان قرار می‌داد و به همین دلیل در جایگاه ریاست مجلس و امام‌جمعه تهران، پروژه‌های زیربنایی نظیر تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی و ساخت متروی تهران را پیگیری می‌کرد سپس در دوره ریاست‌جمهوری نیز تمام هم‌وغم خود را در جهت توسعه اقتصادی ایران و تامین رفاه برای نسل فعلی و نسل‌های آینده قرار داد و نام دو دوره ریاست‌جمهوری را دولت سازندگی برگزیدند.

نگاه هاشمی به رفاه و توسعه تنها متکی به داخل نبود بلکه او سیاست خارجی را نیز در خدمت این نگاه قرار داد و در شرایطی که در دهه اول انقلاب، برخی تندروی‌ها و اقدامات ماجراجویانه موجب التهاب در سیاست خارجی ایران شده بود و نیروهای تندرو با اعزام نظامیان به قصد اثرگذاری در جنگ لبنان و فلسطین را داشتند یا با تز صدور انقلاب و نهضت‌های رهایی‌بخش به دنبال پشتیبانی از اقداماتی در دیگر کشورها بودند، هاشمی با ارائه دکترین «ام‌القری» هدف از سیاست خارجی جمهوری اسلامی را توانمند کردن ایران و تامین منافع ملی ایران عنوان کرد و هرگونه اقدامی که به تضعیف قدرت اقتصادی، سیاسی و … ایران منجر شود را برخلاف مصالح اسلامی ارزیابی کرد. نگاه هاشمی دقیقاً مقابل رویکردی بود که ایران و توان ایران را سرمایه‌ای در جهت تحقق اهداف ایدئولوژیک و رسالت‌های انقلابی می‌دانست و با تضعیف قدرت اقتصادی و قربانی کردن رفاه جامعه می‌خواست که جهان را تغییر دهد.

سخن هاشمی با آنان که نگران اسلام و انقلاب و از دست رفتن آنها در جامعه هستند، این بود که: معیشت عمومی و توسعه کشور را مختل نکنید که اگر فقر در جامعه‌ای وارد شود، دین از آن خارج می‌شود. پیامبر اکرم در ایام پایانی تحریم در شعب ابی‌طالب یاران خود را جمع کرد و دست به دعا برداشت که: خداوندا نان ما را تامین کن که اگر نان نداشته باشیم، نه نماز داریم و نه روزه. امروز بیش از نیمی از جامعه ما به زیر خط فقر سقوط کرده‌اند و این دعای پیامبر(ص) نهیبی است بر صاحبان قدرت که اگر نان و معیشت مردم را تامین نکنید، دین‌داری نیز در خطر خواهد بود.